تحولات منطقه

تشیع در عصر صفویه بر ایران حاکم نشد، بلکه از قرن اول و دوم هجری و با حضور امام رضا(علیه‌السلام) در ایران، زمینه ایجاد اکثریت شیعی فراهم شد و در قرون پنجم، ششم و هفتم بیشتر ایرانی‌ها شیعه بودند

گسترش تشیع  مرهون حضور امام هشتم در ایران است
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

آمنه مستقیمی: مطالعه کتاب تاریخ ایران با قطوری و برگ‌های زرین و نوشته‌هایی که در خود دارد، پرده از نقاط عطف سرنوشت ساز این مرز و بوم بر می‌دارد و پشت صحنه بسیاری از توفیقاتی را که نصیب ایران و ایرانی شده است نمایان می‌کند؛ از جمله این‌ها برکات هجرت امام رضا(علیه‌السلام) به ایران و حضور ایشان در خراسان است که مروری کوتاه بر تاریخ عمق و دامنه این حرکت را نشان می‌دهد که تا قیام قیامت، ایران و مردمش را مدیون خود کرده است. از این رو و به منظور بررسی برکات حضور امام رضا(علیه‌السلام) در ایران اسلامی با دکترهادی وکیلی، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد گفت وگو کرده‌ایم که مشروح آن از نظرتان می‌گذرد:

اگر بخواهیم نقاط عطف و تاریخ ساز را در کتاب تاریخ ایران با سابقه چندهزارساله مرور کنیم قطعاً هجرت امام رضا(علیه‌السلام) و حضور ایشان در ایران از مهم‌ترین و با برکت‌ترین این نقاط و وقایع است، این برکات چه دامنه‌ای دارد و چگونه اثبات شدنی است؟

در مطالعه سیره اهل بیت در می‌یابیم آن حضرات مطابق با قرآن و سیره نبوی، روش‌های ویژه‌ای را برای تبلیغ و انتشار اسلام در پیش گرفته‌اند و بنابر مأموریتی که خداوند در کنار نبی مکرم اسلام، برایشان تعیین کرده است موظف به حفظ و انتشار معصومانه دین بودند و باید در مقام تبلیغ، دین خدا را هم بین انسان‌ها و در جغرافیاهایی که امکان نشر موفق‌تر مکتب وجود داشت، منتشر می‌کردند. با این مبنا به نظر می‌رسد با نگاه انسانی در محاسبات تبلیغ و انتشار دین، ائمه و از جمله امام رضا(علیه‌السلام) به ایران توجهاتی داشته‌اند و استفاده از عنصر هجرت در کنار عنصر مقاومت برابر خلافت غاصب، می‌توانست الگوی ابتدایی باشد که امام رضا(علیه‌السلام) را به ایران آورده و برکاتی برای جامعه ایرانی داشته است.

مسأله حضور امام رضا(علیه‌السلام) در ایران در نگاه نخست از منظر سیاست عباسیان دیده می‌شود و این مأمون است که ایشان را با اجبار و تهدید به ایران می‌آورد، اما اگرچه هجرت، نقشه مأمون بود اما حضرت ثامن الحجج(علیه‌السلام) خیلی زود آن را به نفع خود، اسلام و تشیع مصادره می‌کنند، یعنی از بدو پذیرش و آغاز هجرت این مأمون است که بیشتر به خدمت امام رضا(علیه‌السلام) در می‌آید نه آنکه امام مجری سیاست‌ها و نقشه‌های مأمون باشد و این را از برکات حضور و هجرت امام به ایران می‌توان به وضوح درک کرد. برای مثال هجرت و حضور امام رضا(علیه‌السلام) در ایران و خراسان، آثار و برکات کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدتی داشته است؛ شاید بتوان در حوزه کوتاه مدت، آشنایی مستقیم مردم ایران با داعیه کلی اهل بیت و شخص امام شیعه را برشمرد که پیش از آن محقق نشده بود چه در زمان هفت امام قبل از ایشان و چه چهار امام بعد از حضرت رضا(علیه‌السلام)؛ یعنی پیش از آن، مقدور نبود ایرانیان به طور مستقیم امام شیعه را در جغرافیای کشور ببینند و با ایشان آشنا شوند، از این رو نخستین برکت این حضور، آشنایی و دیدار مستقیم بود نه آشنایی از راه دور با جانشین برحق نبی مکرم اسلام!

تأثیر دوم تغییر بافت جغرافیای مذهبی ایران بود به گونه‌ای که شهرهای شیعه نشین تقویت شدند و شهرهای سنی نشین با سرعت میل به شیعه یافتند و شیعه شدند و مناطقی هم که در مسیر هجرت حضرت بودند به عنوان قدمگاه و محل حضور و اقامت امام رضا(علیه‌السلام)، برای جامعه ایرانی قداست یافتند و بافت جغرافیایی مذهبی شان تغییر کرد و جزو پایگاه‌های شیعه شدند. چنانکه ایجاد کلانشهر مذهبی به نام «مشهدالرضا(علیه‌السلام)» با محوریت مرقد مطهر امام رؤوف و استحاله نام قدیمی توس نیز از برکات سیاسی و مذهبی هجرت است که بافت ایران و جغرافیای مذهبی ما را تغییر داد و یکی از عوامل گرایش مردم ایران به تشیع در قرون مختلف شد، بنابراین این مسأله بدیهی است که تشیع در عصر صفویه بر ایران حاکم نشد بلکه از قرن اول و دوم هجری و با حضور امام رضا(علیه‌السلام) در ایران، زمینه ایجاد اکثریت شیعی فراهم شد و در قرون پنجم، ششم و هفتم بیشتر ایرانی‌ها شیعه بودند؛ برای مثال اگرچه در قرن سوم هجری نیشابور که بزرگ‌ترین مرکز اهل تسنن در شرق جهان اسلام بود و دانشمندان بزرگ اهل تسنن مثل نویسنده «صحیح مسلم» نیشابوری بودند، اما با ورود امام رضا(علیه‌السلام) و استقبال مردم فرهیخته و علاقه‌مند به علم و دانش از حضرت، وقتی مستقیماً با توحید و امامت آشنا و با حدیث «سلسله الذهب» روبه رو شدند، تغییر علمی و فکری نسبت به تشیع در آن‌ها رخ داد، البته این روند در دیگر شهرها هم دیدنی است.

دستاوردهای این هجرت و حضور در بعد سیاسی و اجتماعی چه رهاوردی برای ایران داشته است؟

در بُعد سیاسی حضور امام رضا(علیه‌السلام) در ایران بسیار اثرگذار است و منجر شد که حکومت‌های ایرانی به نوعی تعدیل شوند و نتوانند خشونت سابق را به شهروندان اعمال و نسبت به مذهب اهل بیت که موردعلاقه ایرانیان بود، تندی و خشونت افراطی وارد کنند. از همان قرون سوم و چهارم و از حکومت غزنویان تا امروز، همه حکومت‌های ایران نسبت به امام رضا(علیه‌السلام) سر تواضع فرود آورده و مقابل عظمت ایشان تعظیم و تکریم کرده‌اند تا جایی که به تصریح تاریخ بیهقی «سوری ابن المعتز» از حاکمان غزنوی (غزنویان خشونت‌های مذهبی اعمال می‌کردند) در خراسان دستور به ساخت قبه یا گنبد بر حرم رضوی می‌دهد (می بینیم که چقدر حرف‌های جریان وهابیت مبنی بر زیر سؤال بردن ساختن حرم و گنبد برای انبیا، اولیا و ائمه غیرعلمی و خلاف سنت هزاره پیشین اهل سنت است) بنابراین، در طول تاریخ ایران همه حکومت‌ها حتی رضاشاه که در بسیاری عرصه‌ها با دیانت و مناسک دینی در افتاد و دستور به کشف حجاب و ... داد، مدعی محبت امام رضا(علیه‌السلام) بود و فرزندانش را به نام مبارک ایشان نامگذاری کرد، که این‌ها همه ضریب نفوذ حضرت رضا(علیه‌السلام) در ایران را در بُعد سیاسی نشان می‌دهد.

به لحاظ اجتماعی نیز می‌بینیم در مشهد و ایران مناسبات اجتماعی تحت تأثیر حضور امام رضا(علیه‌السلام)، لطیف شده و سمت و سوی مثبت پیدا کرده است. از نظر ایرانی‌ها امام رضا(علیه‌السلام) حلّال مشکلات، پناه و پناهگاه آن‌هاست، پس باید الگوی امام رضا(علیه‌السلام) تسری بیابد و گسترش اجتماعی بیابد.

تاریخ ایران در کنار عبور از فراز و فرودها، خیزش‌ها و نهضت‌های بسیاری را تجربه کرده این خیزش‌ها و قیام‌ها چقدر وامدار حضور امام رضا(علیه‌السلام) در ایران و حاکمیت فرهنگ رضوی بر افکار مردم است؟

تأثیر امام رضا(علیه‌السلام) در این حوزه‌ها غیرمستقیم است اینکه امام رضا(علیه‌السلام) ایرانیان را با آموزه‌های شیعی آشنا کرده‌اند و در این آموزه‌ها انواع رفتارهای علوی، حسنی و حسینی و ... وجود دارد، باعث می‌شود جامعه شیعی یاد بگیرد به تناسب زمانه و شرایط از این الگوها استفاده کند؛ برای مثال یکی از الگوهای موردنظر امام رضا(علیه‌السلام) که بر بقا و احیای آن تأکید داشتند، الگوی قیام حسینی و عاشوراست که در جنبش‌های ایرانی بسیار تأثیرگذار بوده است، چنانکه به زعم همه محققان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی متأثر از قیام حسینی بود و مردم نیز در شعارهایشان این مهم را فریاد می‌زدند.

آیا در مقابل این همه برکات و رهاورد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ناشی از حضور امام رضا(علیه‌السلام) توانسته‌ایم خدمتی در خور و شایسته به فرهنگ و آموزه‌های رضوی و ساحت آن امام همام داشته باشیم؟

اگرچه خدمات و تلاش‌های قابل توجه بویژه بعد از انقلاب اسلامی انکار نمی‌شود، اما اگر در سطح و طراز امام رضا(علیه‌السلام) بخواهیم سخن بگوییم قطعاً 10 درصد از حقی را هم که باید، ادا نکرده‌ایم؛ فرهنگ، تفکر، آداب و سبک زندگی رضوی و تنظیم تمدن مبتنی بر الگوی رضوی در کشور ما و میان مسلمانان و شیعان بسیار غریب و کم مورد توجه قرار گرفته است؛ نباید در شهر امام رضا(علیه‌السلام) هیچ رفتار غیراخلاقی یا فساد سیاسی- اجتماعی رخ دهد، اما متأسفانه سوءرفتارها و فساد سیاسی- اجتماعی نشان می‌دهد ما با الگویی که سراسر خیر و برکت است، زیاد فاصله داریم، هر چند تأثیرات معنوی، غیبی و مشهود مسأله را هم باید در نظر گرفت؛ امید است بتوان جهان را به این ناب ترین الگوی انسان کامل و مدینه فاضله نزدیک کرد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.